به نقل از یکی از دوستانمان:
« چندی پیش نزدیکیهای راهآهن چند جوان مزاحم دختری شده بودند. خود را به آنجا رساندم و رفع مزاحمت نمودم. دختر تشکر کرد و بعد شروع کرد به درد دل که دانشجو است در قم و تنها و بیش از حد نیازمند پول. من هم 20 هزار تومانی را که داشتم به وی دادم. بعد هم با پسرعمهاش از طریق پیامک ارتباط برقرار کرد که به دنبالش بیاید. اما هنگام رفتن موبایل دختر روی زمین افتاد. هر چه کردم متوجه نشدند. من هم برای اینکه شماره پسرعمهاش را پیدا کنم به قسمت پیامها رفتم و با کمال تعجب آخرین پیامک ارسالی را خواندم که نوشته بود: کجایی؟ زود بیا یکی رو تیغ زدم.
از آن به بعد هر چه دختر تماس گرفت که گوشیاش را پس بگیرد جواب ندادم. این هم کلیپی است از رقصیدن همان دختر در مجلس عروسی که از داخل گوشی برداشتم. میخواهم تا جایی که میشود این کلیپ را پخش کنم و آبرویش را ببرم...»
پ ن: «... پرده ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه روزی به خطای مُنکر نبرد....»