سیب‌های خوردنی

گندم یا سیب مساله این است

سیب‌های خوردنی

گندم یا سیب مساله این است

چین غوغا نمی‌کند ما غوغا می‌کنیم

کافی‌ است نگاهی به دور و برتان بی‌اندازید. کافی‌ است اولین وسیله‌ای که به دستتان می رسد را برگردانید و پشتش را با همان انگلیسی دست و پا شکسته‌تان بخوانید. کافی‌است کمی پای حرف‌های تجار یا دوستان بازاری‌تان بنشینید، همه‌شان بلیط دارند که این هفته یا هفته بعد بروند چین و هر چه که به دست‌شان امد بیاورند. همین اطراف من دوستانی هستند که به واردات پیچ و نخ مشغولند!! همین چند روز قبل دوستی دنبال وارد کردن لاستیک بود که به گفته خودش قیمت آن نصف قیمت بازار داخلی است. دوستی مدل‌های لباس‌ زیر مردانه و زنانه را دنبال می‌کرد که ببیند کدامشان را بیاورد بهتر است...

در اینکه اجناس چینی ارزان‌تر و گاهی حتی بهتر و با کیفیت‌تر از اجناس داخلی هستند شکی نیست. اما آیا جای این سوال نیست که پس تولید داخلی کجا می‌رود؟ تکلیف تولید کنننده داخلی چه می‌شود؟ چطور می‌شود که هنگام کاهش تعرفه واردات خودرو صدای زمین و زمان در می‌آید و تولید ملی به خطر می‌افتد و چنان در بوق و کرنا می‌شود که اینها می‌خواهند کشور را وابسته کنند که گوش فلک هم کر می‌شود، اما هنگامی که تیشه که نه، تبری بر ریشه‌های صنعت و خدمات و کشاورزی می‌خورد کسی صدایش در نمی‌آید؟ 

... این را بگذارید کنار مطلب قبل.

یک تحلیل کشکی


1- شما با 45000 تومان چه کاری می‌توانید بکنید؟ شاید با آن یک (تنها یک) نیازتان را برطرف کنید، شاید هم آن را همین‌ طور قاطی پول‌هایتان کنید و هیچ نفهمید که کی خرج شد.

من اما می‌توانم 45000 را ضرب در 70 میلیون بکنم (45000*70000000= 3150000000000 ) که می‌شود 3150 میلیارد تومان!!!  می‌کنمش همان 3000 میلیارد تا خورده‌اش دست و پایم را نگیرد. حالا 3000 میلیارد را ضرب در 12 می‌کنم ( 12* 3000000000000 = 36000000000000) که می‌شود 36 هزار میلیارد تومان.

من اما می‌خواهم این 36 هزار میلیارد تومان را تقسیم بر 2 میلیارد کنم ( 36000/18 = 18000) که می‌شود 18 هزار. این 18000 را تقسیم بر 31 می‌کنم ( 18000/31= 580) که می‌شود 580. 

با محاسباتی که در بالا انجام دادم معلوم شد که با آن 45 هزار تومان‌هایی که هیچ جا نم‍ی‌رود می‌شود برای هر استان ایران سالانه 580 بنگاه اقتصادی با سرمایه اولیه‌ی 2 میلیارد تومان راه‌ انداخت. حال شما تصور کنید که این پول تنها به یک بخش ( کشاورزی، صنعت، خدمات و...)  اختصاص یابد.

شاید برخی فکر کنند که محاسباتی که بالا کرده‌ام و حرفی که زده‌ام خیلی کشکی است و اصلاً عملیاتی نیست و محدودیت‌ها را در نظر ندارد و هزاران اشکال دیگر، همه اینها را قبول می‌کنم  اما قلباً، یقیناً، انصافاً و اقتصاداً مطمئن هستم که کشکی‌تر از پرداخت یارانه به صورت نقدی نیست. 


پ ن 1: شهرک صنعتی کاوه که از بزرگترین شهرک‌های صنعتی کشور است دارای 600 بنگاه است.