کافی است نگاهی به دور و برتان بیاندازید. کافی است اولین وسیلهای که به دستتان می رسد را برگردانید و پشتش را با همان انگلیسی دست و پا شکستهتان بخوانید. کافیاست کمی پای حرفهای تجار یا دوستان بازاریتان بنشینید، همهشان بلیط دارند که این هفته یا هفته بعد بروند چین و هر چه که به دستشان امد بیاورند. همین اطراف من دوستانی هستند که به واردات پیچ و نخ مشغولند!! همین چند روز قبل دوستی دنبال وارد کردن لاستیک بود که به گفته خودش قیمت آن نصف قیمت بازار داخلی است. دوستی مدلهای لباس زیر مردانه و زنانه را دنبال میکرد که ببیند کدامشان را بیاورد بهتر است... در اینکه اجناس چینی ارزانتر و گاهی حتی بهتر و با کیفیتتر از اجناس داخلی هستند شکی نیست. اما آیا جای این سوال نیست که پس تولید داخلی کجا میرود؟ تکلیف تولید کنننده داخلی چه میشود؟ چطور میشود که هنگام کاهش تعرفه واردات خودرو صدای زمین و زمان در میآید و تولید ملی به خطر میافتد و چنان در بوق و کرنا میشود که اینها میخواهند کشور را وابسته کنند که گوش فلک هم کر میشود، اما هنگامی که تیشه که نه، تبری بر ریشههای صنعت و خدمات و کشاورزی میخورد کسی صدایش در نمیآید؟ ... این را بگذارید کنار مطلب قبل.
این خانه از پای بست ویرانست برادر